آخرین نجوا


بگذارید   این   آخرین  نجوایم در هاتف  باشد . . .


جایی می خوندم یا کسی داشت تعریف می کرد؟ دقیقاً یادم نیست. 
از دل سپردن ها و دل شکسته شدن ها و بعضی نا امیدی ها می گفت. 
می گفت: خدا برای ما که هنوز دوستمون دارد بعضی وقت ها شرایطی رو پیش می آورد که از کسان و چیزهایی که به آن ها دل سپرده ایم، بی مهری ببینیم و کم توقعیمان بشود و دل هامون بشکند. می گفت: خدا می خواهد یادآوریمان کند که عزیز من، هیچ کس توی این دنیا غیر من لیاقت علقه و وابستگی عاطفی شدید تو را ندارد.
ابراهیم(ع)  با آن زلالی و پاکی و عصمت، امر می شود  که زن و فرزند خردسالش را باید در یک بیابان بی آب و علف تنها به امر او رها کند یا وقتی ذره ای به فرزندش آن هم به صورت طبیعی و از روی محبت پدر و فرزندی دل بست، امتحان شد که خود حلقومش را باید ببرد و ذبح کند. البته خدا عشاقانش را به رخ تمام عالم و تاریخ می کشد و همه مسلمین باید هر ساله به یاد آن لحظات سعی صفا و مروه کنند و زمزم بنوشند و قربانی کنند و... . 



* الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...*

یا زهراء(سلام الله علیک)

دنیا زیبا ن ی س ت


خنده های زورکی... اشک های یواشکی... شب و روزی بی هدف... لحظه های الکی...


*





در عالم امپراطوری زر و زور  و تزویر


در زمانه رژه افتخار فرزندان قوم لوط


در ایام تفاخر به پرستش شیطان


در  روزگار غربت عطر گل محمدی و تجارت ادکلن lovely


در ایام درد پول و دغدغه شهرت و جهاد فی سبیل قدرت


در مکتب "من می خورم پس هستم"


در عصر خون و فقر و فساد


در روزگار هلهله در کنار گهواره های خونین


در ایام اسارت و بردگی شهوت و حاکمیت جهل مرکّب


در هنگامه ای که به حرمله جایزه نوبل صلح می دهند، 

ابوسفیان و معاویه  خادمین حرمین شریفین می شوند، 

عمرسعد همچنان فرمانده "جندالله!"  است  و فرمان ذبح فرزندان اسماعیل را برای ورود به بهشت صادر می کند.


در این قرن رنج بی خیالی

آنقدر که زمین هم از درد به خود می پیچد و می لرزد

چه کسی گفته که دنیا زیباست

نه

تا که بیدار نشویم

تا نیاید منجی 

در این برهوت عدالت و محبت، زندگی دشوار است،  دنیا زیبا  ن ی س ت...



شب قدرم، شب یاد شماست، ای عالم به فدای خاک چادر آسمانی ات...

تَهَدَّمت و الله اَركان الهُدى




"بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله فُزتُ و رَبُّ الكَعبة"



فنادی منادی فی السماء:


تَهَدَّمت و الله اَركان الهُدى 

                و انطمست اعلام التُقى و انفصمت العُروة الوثقى

                             قتل ابن عَمِّ المصطفى 

                               قَتَلَ عَلى المُرتضى

                                                           قتله اشقى الاشقیاء.

از این بدتر هم می شود


اگر فقط بخواهیم از 1 تا 52000 بشماریم چقدر طول می کشد؟

نمی دانم، شاید چند ساعت


ولی می دانم 52000 نفر مسلمان مینماری را می توان حداکثر ظرف دو ماه  قطعه قطعه  کرد

 به 5000 نفر  ناموس من مسلمان تعرض کرد

 و کودکانشان را زنده زنده در آتش سوزاند




اینجا کره زمین، 

در آخرالزمان، سال 2012 ،

 میلیون ها سال پس از هبوط آدم،

 در اوج مدرنیته و تکنولوژی و رسانه آزاد و فعالیت  انجمن های حمایت از حقوق حیوانات  























گفتند، آن هنگام که زمین پر از ظلم و فساد شود، "او" خواهد آمد، یعنی زمینی که  ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَیْدِی النّاسِ از این بدتر هم می شود که هنوز . . .


و لنبلونکم

«و لنبلونکم بشی‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات‏ و بشر الصابرین؛»

ادامه نوشته

خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا


جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند

نام مهدی صد هزاران درد درمان می کند

مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار

من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند








شد بسته در هر دو جهان، از بس که / خشکید زمین و آسمان، از بس که

بد نیست اگر کمی خجالت بکشیم / خون شد دل صاحب‌الزّمان، از بس که...؟!


sh

آقای جمعه های غریبی ظهور کن
دل را پر از طراوت عطر حضور کن
یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق
یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن



صبحدم پیک مسیحا دم جانان آمد / گفت برخیز که آرام دل و جان آمد

سحر از پرده نشینان حریم خلوت / نغمه برخاست که شاهنشه خوبان آمد




خوشا چشمی که بیند روی ماهت
خوشا جانی که گردد خاک راهت
روا باشد دهد جان عاشق تو
اگر افتد به روی او نگاهت




می خورد غبطه به چشمان قشنگت خورشید
می زند نقره ایِ نورِ رُخَت طعنه به ماه
گرچه جز صحبت رسوایی من نیست ولی
همچنان چشم براه توام ای پاره ی ماه




قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت می کند آن قد و قامت
موذن گر ببیند قامتت را
به قد قامت بماند تا قیامت





آید آن صبح درخشانى که ما مى ‏خواستیم

روشنى بخش دل و جانى، که ما مى‏ خواستیم

از نسیم جانفزاى گلشن آل رسول

بشکفد گلهاى بستانى که ما مى ‏خواستیم 

2




خورشیدِ رخ مپوشان در ابر زلف، یارا
چون شب سیه مگردان روز سپید ما را
ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل
بر زلف خم به خم زن دست گره گشا را





در تاک مگر شراب پنهان نشده؟ / در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده؟

ای بی‌خبران که مُنکر صبح شدید / در شب مگر آفتاب پنهان نشده؟



چشم آلوده کجا ؟ دیدن دلدار کجا ؟
دل سرگشته کجا ؟ وصف رخ یار کجا ؟
قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا ؟ همدمی خار کجا ؟



در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی / من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی

خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری / در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی







خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد
هوای نفس نباشد همه هوای تو باشد
خدا کند که گزارت فِتد به منظر چشمم
که سجده گاه نمازم به جای پای تو باشد


باز به شوق آمدم از بوی تو
از گل رخساره نیکوی تو
باد صبا بار دگر میدهد
بر دل زارم خبر از سوی تو





السلام ای آفتاب پشت ابر

السلام ای اوج قله، کوه صبر

السلام ای فخر آدم در زمین

یادگار حضرت روح الامین





صبحی دگر می آید ای شب زنده داران

از قله های پر غبار روزگاران

از بیکران سبز اقیانوس غیبت

می آید او تا ساحل چشم انتظاران



یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت / یک قدم مانده، زمین شوق شکفتن دارد

5


قدم ‌هایت بوسه‌گاه چشم‌هایمان ای گل نرگس

جشن میلادت کاش به ضیافت ظهور می‌پیوست




شاید آنروز که سهراب نوشت
“تا شقایق هست زندگی باید کرد”
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت …
باید اینطور نوشت :
چه شقایق باشد، چه گل پیچک و یاس
جای یک گل خالیست، تا نیاید مهدی ( عج ) زندگی زیبا نیست.


یتیمان آل محمد(ص)


    هفته پیش تلوزیون مصاحبه اخیر مرتضی حیدری با حضرت سید حسن نصرالله (حفظه الله) را پخش کرد، از مطالب و تحلیل های عمیق و الهی آقا سید که بگذریم، یک بخش از بیانات ایشون خیلی به دلم نشست. دو کلمه هم بیشتر نبود. اونجایی که مجری چند عبارت را نام می برد و از ایشون می خواست  درباره این کلمات اولین نظری که به ذهنشان می رسد بگویند، و او گفت از حزب الله و مقاومت و شهادت و امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای(روحی فداه) و... تا رسید به واژه "شیعه" و سید گفت: یتیمان آل محمد(ص)!

عجب وصف دلنشین و قریب و غریب و واقعی ؛ یتیمان آل محمد(ص)

نمی دانم، ولی به نظر من از این بهتر و جامع تر نمی توان شیعه مظلوم را در یک بوم کوچکی از واژه ها ترسیم کرد...

یتیمان آل محمد(ص)





باید سرت را بالاتر ببری و دنیا را همین دور و بر خودمان مشهد و تهران و اصفهان و... نبینی، ایران با حاکمیت ولایت اهل بیت(ع) را در نقشه دنیا و میان دنیایی از کفر و نفاق و خباثت و جهالت و خشونت و... ببینی، تا معنای یتیمی را بفمی



باید در لبنان باشی و غربت مقاومت با دست های خالی و در میان هزاران منافق و خائن و مقابله مظلومانه با قویترین ارتش خاورمیانه را تجربه کرده باشی و سابقه زندگی غریبانه شیعه را در آن دیده باشی تا اینطور از شیعه بگویی




باید شرح حال شیعیان مظلوم پاکستان و افغانستان و بحرین و حتی عراق و...  را بدانی که چطور در مسلخ وهابیت کثیف سربریده می شوند و  پاره پاره، با ناله ای که هیچ رسانه ای در دنیا آن را پخش نمی کند، باید "پاراچنار" را در google  سرچ کرده باشی تا بفهمی قتلگاه کجاست و شیعه کیست




باید اخبار بمب گذاری ها و ترور ها و ربایش های شیعیان را در سیستان و بلوچستان و کردستانی که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مظلوم است را مرور کنی تا بفهمی یتیم آل محمد(ص) کیست و یتیمی چه دردی دارد





باید سرگذشت انقلاب حضرت روح الله(ره) در برابر حکومت کفر با دستان خالی، دفاع نظام نوپای ولایت اهل بیت(ع) در برابر حمله وحشی های دنیای کفر با دستان خالی، مقاومت مظلومانه بیش از دو  دهه در برابر تهدیدها و تحریم ها و تخطئه ها و توطئه ها و ترور ها و فتنه های آخرالزمانی را دیده باشی و فهمیدی باشی تا شیعه را چنین تعریف کنی





باید آمار شهداء مظلوم ملتت را شماره کرده باشی که هنوز پس از بیست و چند سال پیکرهایشان را می آورند، باید حواسمان باشد چند سال است هر چه شهید می آید همه یک نام دارند و گمنامند، باید پای درد دل مادر مفقود الاثر نشسته باشی، سنگ صبور پدر شهید شده باشی، از حال همسر آن جانباز نخاعی و شیمیایی و  موجی باخبر باشی، باید با فرزند شهید همکلاسی شده باشی، زخم زبان ها را چشیده باشی، حتماً فکه رفته باشی، پاهایت را در سه راهی شهادت طلائیه و  کربلای شلمچه برهنه کرده باشی، بدانی در چزابه چه گذشته است، جزیره مجنون  را به تو نشان داده باشند، حتماً غروب اروند را درک کرده باشی و جزر و مدش را دیده باشی و برایت از والفجر8 و غواص های خط شکن گفته باشند، باید بدانی چرا اجساد شهدای هویزه به هم آمیخته شده است، گردان حنظله چه شد، سگ بعثی با ناموس من و تو در خونین شهرها چه کرد، باید نیمه پنهان ماه همت و باکری و چمران و... را خوانده باشی تا بفهمی شیعه چه نسبتی با آل محمد(ص) دارد





باید تاریخ اسلام و فراز و نشیب هایش را خوانده باشی و بار 1400 سال بیشتر غصه غربت اهل بیت پیامبر(ص) و حامیان اندک و غریبشان را بر دوش داشته باشی تا شیعه را اینگونه تعبیر کنی




باید  بدانی در سقیفه چه گذشت و فدک کجاست، و بیست و پنج سال خار در چشم داشتن و استخوان در گلو چه حالی دارد باید خطبه شقشقیه علی(ع) را خوانده باشی،باید پای روضه کوچه های  مدینه و خون مسمار ، فزت و رب الکعبه، تیرباران تابوت نوه رسول الله(ص)، کربلا، علقمه و  قتلگاه، ناله العطش  کودکان حسین(ع)،  چهل منزل اسارت،سنگ باران و سرها به روی نیزه ها و ...  خون گریسته باشی، باید اهل درد باشی تا با تمام وجودت درک کنی غربت محمد و آل محمد(ص) و یتیمانشان را


باید اهل ندبه صبح جمعه باشی و ناله أین معز الاولیاء و... زمزمه کرده باشی و دلت در غروب جمعه گرفته باشد  تا بفهمی غیبت چیست؟  صاحبت کیست؟ باید حال بچه ای که در کوچه های تاریک شهر دست پدرش را رها کرده و همه برایش غریبه و بیگانه اند و ترس از تنهایی و غربت و نا امنی تمام وجودش را فرا گرفته و برایش سخت است که همه را ببیند الا پدرش را تجسم کنی، تا درک کنی یتیمی شیعه را در  این روزگار




باید و باید و باید...




 



باید شیعه باشی تا حس کنی چرا با این همه، اینان یتیمی آل محمد(ص) را با دنیا عوض نمی کنند!






shabtab61

آل سعود اخ الیهود

اتحاد کثیف وهابیت، یهودیت و فراماسون ها برای براندازی حکومت انقلابی سوریه!



شیوخ جماعت اخوان‌المسلمون سوریه با صدور فتاوای جدا گانه، ریختن خون علویان این کشور و زنای به عنف با زنان علویه را مباح اعلام کردند.05.asp1.jpg
 

شیخ "محمد بدیع موسى" شیخ وهابی سوری و یکی از اعضای جماعت اخوان‌المسلمون این کشور اعلام کرد "ارتش آزاد سوریه" با ارسال نامه‌هایی به شیوخ و مفتی‌‌های این جماعت از آنها درباره تعرض و تجاوز به زنان علویه و کشتار کودکان این طایفه و حمله به خانه‌ها و مراکز محل سکونت آنها استفتاء کرده است.

شیخ موسی می‌ افزاید: مفتی‌ها و شیوخ جماعت اخوان‌المسلمون تمام این موارد را مباح و حلال اعلام کرده و تأکید کرد که ما بیانیه‌ای صادر کردیم و در آن ضمن اینکه به وفاداری طایفه علوی به نظام حاکم بر کشور و نفرت دیگر طوایف سوریه از آنها اشاره کردیم،‌ تأکید نمودیم که ریختن خون‌ آنها، تعرض به زنان آنها،‌ کشتن کودکان آنها و حمله به محل سکونت‌شان مجاز و حلال است و همه طوایف در سوریه می‌‌خواهند که از دست آنها خلاص شوند.

شیخ "محمد بدیع موسى" که هم‌اکنون در عربستان سعودی تدریس می‌‌کند در دهه هشتاد و نود میلادی یکی از مشایخ منطقه "المیدان" در دمشق و یکی از اعضای جماعت اخوان‌المسلمون سوریه و البته فعال در شاخه نظامی آن بود که در آن دوره به "الطلیعة الإسلامیة" معروف شده بود، و هم اکنون یکی از اعضای "مجلس شوراى" جماعت است، اما نامی از وی برده نمی ‌شود.

وی در محضر شیخ "حسن حبنكة المیدانی" تحصیلات خود را تکمیل کرد که معروف است در دهه شصت فتوای حلال بودن همبستر شدن پدر با دختر را در مواقع ضرورت صادر کرد و در این ارتباط توضیح داد که نیازها و ضرورت ‌ها موانع و محارم را از پیش رو برمی دارد و کسی که درختی را می ‌کارد بیش از هرکس دیگری مجاز است از میوه آن استفاده کند و این فتوای معروفی که در دهه شصت سرو صدای بسیاری نیز به پا کرد.

پس از آغاز ناآرامی‌ های سوریه به بهانه بهار عربی محمد بدیع موسی به مزدور گیری از میان سعودی‌ ها و سوری ‌های مقیم عربستان و با هماهنگی با "عدنان عرعور" آنها به سوریه اعزام و پول ‌ها و اموال زیادی را برای معارضان سوری جمع‌ آوری کرد.

پس از آن نیز با هماهنگی شیخ "احمد الصیاصنة" در درعا به کمک به اصطلاح اسلام‌ گرایان این منطقه "كتیبة العمری" و در منطقة حوران " كتایب المعتز بالله" را تشیکل داد که در این اواخر پل "خربة غزالة" و پیش از آن تعدادی از برج‌ های خطوط ارتباطی این منطقه را تخریب کرده و از بین برد.

ارتش آزاد سوریه نیازی به فتواهای مشایخ و مفتی‌ های خود ندارد، چون به لطف خون و خونریزهای "محمد فاروق طیفور" معاون "برهان غلیون" در "شورای ملی" و "على ریاض الأسعد" و گردان‌ های تحت فرمان او و همچنین "جبهه یاری اهل شام" خود به فتوای ابن تیمیه عمل می‌‌کنند.

جماعت اخوان المسلمون سوریه طی دهه هشتاد به طور رسمی به فتوای ان تیمیه عمل کرد و تاکنون نیز به فتواهای وی عمل کرده و می‌کنند.



مشرق نیوز