مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

از واژه‌های شعله‌ورت سخت می‌رمند،دشداشه‌های نفتی و بودار کاخ‌ها

مراسم شعرخوانی ویژه بحرین (بیداری اسلامی) با حضور شعرای آیینی در سرای اهل قلم برگزار شد.

به گزارش فارس مراسم شعرخوانی (بیداری اسلامی) ویژه انتفاضه سوم به همت سایت فارسی‌زبانان در سرای اهل قلم بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران امروز برگزارشد.

در این مراسم شاعرانی مانند جواد شیخ الاسلامی، ایرج قنبرپور، امیر تیموری، حمید درویشی، سیدمحمد حسینی، محمدرضا وحیدزاده، ابوالقاسم حسینجانی، میلاد عرفان‌پور، علی‌محمد مودب، حسین اردستانی، حیدر منصوری، سیدابوالفضل مبارز، سید حسن مبارز، علی داوری، حسن صنوبری، حسین فروزنده، کاظم رستمی و حسین شهرستانی به شعرخوانی پرداختند که اشعار برخی از آنها در ذیل مطلب آمده است؛

جواد شیخ الاسلامی دراین مراسم مثنوی را قرائت کرد که در ذیل این مطلب آمده است:

به دل سوخته‌ی سوخته‌اش خندیدید
به غزل‌های برافروخته‌اش خندیدید

اف به روتان! همه‌ی باغچه را داس زدید
تا ابد گُر به دل حضرت عباس زدید

رو به سر ریز شدن کاسه‌ی صبر دریا...
هان ببینید کنون لشکر ببر دریا...

مثنوی آمده تا نعره‌ی هوهو بزند
بیت در بیت فقط "أینَ تفِرّوا " بزند

بیت در بیت فقط "أینَ تَفِرّوا "؟...آری
واژه در واژه فقط پیچش ابرو؟... آری

خنجر واژه به آن‌ها که بدانی بزند
به فلانی و فلانی و فلانی بزند

باز این طایفه با دشنه و تیغ آمده است
"سر بدزدید که هفتاد و دو تیغ آمده است "

این جماعت پی عشق‌اند و به دریا راهی...
همه بی‌خانه عشق‌اند و به دریا راهی...

دل ز کف داده به دریا، همه مجنون، همه مست...
" پیرهن چاک وغزل خوان و صراحی در دست "

تا غبار از کف پاتابه‌ی شان برخیزد
کبر بیهوده‌ی صد کوه به هم می‌ریزد

خون این قوم اگر بند بیاید خوب است!
ید بیضا شده در بند بیاید خوب است!

وای اگر دست قضا حکم به اعجاز دهد
سنگ را بر کَنَد از خاک و به پرواز دهد...

وای اگر هق هق طوفانی دریا برسد
وای اگر وقت رجزخوانی دریا برسد

وای اگر نعره‌ی «من حیدری‌ام» را بزنند
به شکافی که به آن خانه علم را بزنند...

شده با خون، شده با آه؛ که می‌گیریمش
مکه از ماست؛ به والله که می‌گیریمش

ایهاالناس! حرام است، مبادا بروید!
حج کجا؟ عمره کدام است؟مبادا بروید!

راه این نیست که: "یک راست به حج باید رفت "
گاه فرمان رسد: ای قافله! کج باید رفت...

کعبه و سنگ بهانه است؛ خودش را دریاب
مقصدت صاحب خانه است؛ خودش را دریاب

جز پی فتح و ظفر، مکه مگر باید رفت؟
غیر از این باشد از این قافله در باید رفت...

ایهاالناس! حرام است، مبادا بروید!
حج کجا؟ عمره کدام است؟مبادا بروید!

اف به روتان! همه‌ی باغچه را داس زدید
تا ابد گُر به دل حضرت عباس زدید

تا بشر هست شما خوار ابرنکبت‌ها
ننگ اسلام و نگونسار ابرنکبت‌ها

از تمامی جهان مشت و لگدخواهی خورد
و به دستان یل فاطمه حد خواهی خورد

این قلم آن قلمی نیست که سرریز شود
هرچه که تیغ خورد تیز شود تشز شود

این قلم آن قلمی نیست که بی سر برود
از بلاسوزی این معرکه ها دربرود

این قلم آمده تا نعره هوهو بزند
بیت در بیت فقط این تفروا بزند

سر بدزدید ندزدید رفیق آمدنی است...
رقص شمشیر و سپس چرخش تیغ آمدنی است...

هر که با آل علی در پی شر می‌گردد
تیغ گم کرده و دنبال سپر می‌گردد...

سرنوشتت همه مغضوب دو صد ایل شدن
بنشیند به دلت حسرت قابیل شدن

بنشیند به دلت داغ مسلمان کشتن
داغ مالک کشی و بوذر و سلمان کشتن

هر که با آل علی در پی شر می‌گردد
تیغ گم کرده و دنبال سپر می‌گردد

ایرج قنبرپور در این مراسم شعری در مظلومیت مردم بحرین قرائت کرد:

زیر تیغ نفاق آل‌سعود می‌شود عشق مثله در بحرین
می‌تراود دوباره در عالم عطر خورشیدی قیام حسین

فرصت همدلی و هم نفسی روز همبستگی ملت‌هاست
نوبت اهتزاز آزادی خاک در دست راست قامت‌هاست

شد جهان از ستم آزاد با پیام نجات بخش امام
با سلام بلند بیداران شد جهانگیر عزت اسلام

یمن و مصر و اردن ولیبی همه جا رد پای بیداری است
باز امروز شور عاشورا در دل پاک عاشقان جاری است

منشر می‌شود قیام حسین زیر باران موشک و باروت
دارد امروز امت اسلام ریشه در خاک و شاخه ملکوت

همه از نسل آب و آیینه‌ایم سنی و شیعه همدل و همراه
بال در بال و شانه در شانه‌ایم اهل یک آرمان و در یک راه

می‌رسد روزگار شیرینی که همه زیر یک علم باشیم
در ره اعتلای آزادی عهد بستیم هم سفر باشیم

امیر تیموری هم شعر خود را به آیات القرمزی تقدیم کرد:

ای شاعر باد و طوفان ای دختر ابر و باران
مرجان دریای بحرین ای لؤلؤ بحر ایمان

تصنیف غرای نهضت ای آیه‌ی سرخ غیرت
تصویر آزادی و خون نقاشی رنج دوران

دنبال ردّ و نشانت گشتند همسنگرانت
هر کوچه و هر خیابان در شهر میدان به میدان

نام تو از جنس نور است امسال سال ظهور است
همشیره‌ی من صبور است، سوگند بر نام قرآن

در حال اغما و زندان، باشی نباشی مهم نیست
در جوشش و در خروش است خون تو ایوان به ایوان

می‌بینمت می‌درخشی در بین میدان لؤلؤ
حبسیه‌های تو آیات طوفان به پا کرده طوفان

حمید درویشی از شعراری جوان در شعر خود خطاب به مردم بحرین گفت:


برای لحظه‌ای چشماتو ببند
همسفر شو با نسیم به شهر خون

شهر نه اینجا شبیه قفسه
با پرنده‌های زخمی نیمه جون

بعضیا جون می‌کنند کنج قفس
نه برای اینکه ابو دون می‌خوان

واسه اینکه حرف آزادی زدن
جرمشون اینه که آسمون می‌خوان

اینجا مسجدا رو ویرون می‌کنن
همه پشت میله‌اند به جرم دین

ستون کاخشون استخون ماست
فریاد و سر می‌برند بیا ببین

نمی‌دونم کیه پشت اون نقاب
که می‌ترسه از همه پرنده‌ها

نمی‌دونم چی بذارم اسمشو
وقتی وحشی‌تره از درنده‌ها

روی شیطون و سفید کرده و باز
توی فکر حیله تازه تره

دست و پا می‌زنه واسه زندگی
وقتی روی موج خون شناوره

در شعر سیدمحمد حسینی نیز اینچنین مردم بحرین مورد تجلیل قرار گرفته‌اند:

هر چند با هزار مکافات زنده‌اند
اما هنوز اهل مناجات زنده‌اند

اعضای پیکرند خلایق ولی چه سود
گاهی فقط شبیه به اموات زنده‌اند

پیغمبری تمام بتان را شکست لیک
بتهای بدتر از هبل و لات زنده‌اند

آل خلیفه‌اند نشانی که در جهان
اصحاب آن سقیفه‌ی بد ذات زنده‌اند

با دشمنان بگو که اگر کشته هم شویم
بسیار مثل خواهرم ایات زنده‌اند

آیات یک دلیل که بعد از هزار سال
دلدادگان مادر سادات زنده‌اند

محمدرضا وحیدزاده با آرزوی اینکه دیری نپاید تا مراسمی را به مناسبت پیروزی مظلومان جهان بر پاشود این شعر را قرائت کرد:

افتاده است لرزه به دیوار کاخ‌ها
ترسیده است چشم ستمکار کاخ‌ها

شاعر! بخوان که فصل غزل‌خوانی‌ات رسید
دیگر بس است رونق بازار کاخ‌ها

از واژه‌های شعله‌ورت سخت می‌رمند
دشداشه‌های نفتی و بودار کاخ‌ها

خلخال‌های گمشدة صد زن غریب
آویخته است از در و دیوار کاخ‌ها

شاعر بخوان و بر صله‌ات افتخار کن
پهلوی توست زخمی مسمار کاخ‌ها

از آیه‌های محکمی و دیدنی شده است
صبح تلاوت تو و انکار کاخ‌ها

وقتش رسیده چشم بدوزی به جاده‌ها
گویی سواری از پس آوار کاخ‌ها...

علی‌محمد مودب نیز در شعر خود اینچنین گفت:

آیات نام کوچک توفان‌ها
نامی که در کتاب خدا زنده است

نامی که تا همیشه نماز ما
در محضرش شکسته و شرمنده است

آیات شعر زلزله‌ها را گفت
حرف سطوح گمشده در گل را

چون نخل طور شعله کشید ایات
آوازهای سوخته در دل را

با گردبادهای مهیب و سرد
بی‌ترس از نسیم، شکفتن خواند

در پیچش سیاهی عالمگیر
آن خطبه را چه محکم و روشن خواند

آیات نام کوچک مهتاب است
نام بلند هر چه که خورشید است

سیلی خور کسوف نخواهد ماند
صبحی که صبح روشن امید است

میلاد عرفان‌پور شاعر نیز با خواندن رباعی‌های طوفانی خود حضار را به وجد آورد:

تردید حرام است، خودت می‌گفتی!
تقدیر به کام است خودت، می‌گفتی!

برخیز و قصیده‌ای بخوان، خواهرجان!
هنگام قیام است، خودت می‌گفتی!
***
خورشید دمیده در دل شب... آیات
از سوره‌ی ایثار، لبالب ...آیات

از هیچ مصیبتی نخواهی ترسید
شاگرد کلاس درس زینب، آیات
***
او راز بلیغی از عنایات خداست
در دفتر شعر او روایات خداست

با مژده فتح عاشقان آمده بود
این مصحف زخم خورده آیات خداست
***
ای کاش که تا ازل، زمان برگردد
تا لاله به دامان جنان برگردد

از آتش عصیان زمین‌، می‌ترسم
"آیات " خدا به آسمان برگردد
***
ای شاعر زخم‌های ممتد ... آیات
وی از همه شاعران سرآمد... آیات

ایام عزای فاطمه نزدیک است
پهلوی تو هم شکسته شاید... آیات!

از وبلاگ پلخمون به شما خوانندگان گزارش میدهم:


چند نفری کامنت گذاشته اند که چرا در برابر فتنه جدید و جریان انحرافی ساکتی؟
سؤال خوبی است. بیست امتیاز.
حالا گوش بدهید جواب را: ما نسبت به ماجراهای سریال جذاب مشایی و دوستان، نه غفلت کرده ایم و نه تغافل. یادداشت های این حقیر از زمان شهرداری احمدی نژاد و معاونت فرهنگی شهرداری اش تا ماجرای معرفی مشایی به عنوان معاون اول، همه موجودند و گویا.
اما برخلاف تصور اولیه خودم، ماجرای مشایی تا اینجایش -تاکید می کنم تا اینجا- برای من و امثال من -یعنی کسانی که کمابیش پیگیر اتفاقات کشورند- یک فتنه نیست. بر عکس خیلی هم روشن است. مشایی بیش از اندازه زیر ذره بین ها و نورافکن هاست. هر کار هم که می کند یا از جنس تعامل و معامله با افراد خاص است یا از جنس موجه جلوه دادن خود برای مردمی که دوستدار دولت عدالتخواهند. دسته اول با تحلیل های من و شما متنبه نمی شوند، شغلشان معامله است. و دسته دوم، هنوز در جریان قضایا نیستند و مخاطب تبلیغات مشایی و دوستانش نشده اند. و البته که باید آمادگی فکری و عملی لازم برای چنان روزی را -که بعید نیست روزهای انتخابات مجلس باشد- داشته باشیم. خلاصه این که عوض داد و فریاد کردن توی گوش همدیگر، که «آی ملت! مشایی مورد دارد» -عجب کشف بزرگی!- بهتر است از خواب خرگوشی بلند شویم و ابزارهای اثرگذاری مستقل بر مردم را احیا کنیم، همان ابزارهایی که در دور اول رقابت احمدی نژاد و دیگران به دست آمد و باز از دست رفت.

فراموش نکنیم احمدی نژاد یک آدم ساده لوح نیست که بخواد گول مشایی را خورده باشد! این دو نفر خودشان می دانند دارند چه می کنند، حالا چه غلطش چه درستش. ما هم به جای داستان سرایی بهتر است مواظب باشیم نقاط ضعف احمدی نژاد و دوستانش بر نقاط قوتشان غلبه نکند. این هم راهی جز نظارت و مطالبه واقع بینانه و آگاهانه ندارد. ادعاهایی مثل ملی گرایی یا حمایت از هنر و امثال آن، پوشش تبلیغی و منازعاتی سطحی اند و نه یک دغدغه جدی با مصادیق واقعی. نه ناسیونالیسم به کشور برگشته و نه افتخارات ملی مان بزرگ داشته شده. کسانی که این موضوعات را جدی می گیرند و در این محورها به نقد مشایی و احمدی نژاد می پردازند در تشخیص محل بحث دچار اشکال شده اند.

و نیز فراموش نکنیم که رییس جمهور توی این مملکت، عنصر شماره یک نیست. عنصر شماره سه بعد از رهبر و مردم است. و قرار نیست خیال کنیم حیات و ممات انقلاب بستگی دارد به داستان مشایی، و آن وقت این قصه را آن قدر اغراق امیز برای خودمان تعریف کنیم که خودمان ترس برمان دارد. جهت یادآوری دوستان ولایتمدار: «عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟... تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود. تا مردم عزیزمان اینجور با شور، با شعور، با بصیرت، با عزم راسخ در میدان هستند، لطف الهى شامل است.» (رهبر انقلاب اسلامی/ 3 اردیبهشت 1390/ در دیدار با مردم استان فارس)

حالا نه این که فتنه ای در کار نباشد، نه. فتنه بسیار است و باز هم در راه است. و از اهم لغزشگاه هایش همین هاست: خلط کردن اولویت ها، اغراق کردن در داستان مشایی، غفلت از آمادگی عملی برای مدیریت افکار عمومی به برکت بحث های تکراری و صد من یک غاز در این موضوع و ... . تمام بزرگوارانی هم که مشغول نقد این جریانند تا جایی که مبتنی بر واقعیات و متکی به مستندات روشن و بیّن حرف می زنند، و قضیه را بیش از آن چه رهبری ترسیم کرده بزرگ جلوه نمی دهند، سلّمنا. وگرنه ما خطی را که خود علی مشخص کرده، به خاطر عمّارها گم نمی کنیم. نفی نمی کنم که رهبری هر چیزی را نمی تواند بگوید، اما این که می گوید قضیه را بال و پر ندهید، جزو گفته هایش است نه نگفته هایش.
 
در روزهای دورکاری دکتر احمدی نژاد، نکاتی درباره این ماجرا و آمادگی برای روزهای آینده نوشتم و به بعضی از دوستانم ارسال کردم. آن مقداری که ارزش مطرح کردن در تریبون عمومی پلخمون را دارد این جا می آورم تا جهانیان از نگرانی در آیند و بدانند ما هم درباره جریان انحرافی موضع داریم و در برابرش سکوت نمی کنیم!

1- فضای موجود به اندازه کافی شوک آور و انفعال زا هست؛ باید با رویکردی فعالانه، امیدوارانه و فرصت طلبانه به دل این داستان زد. همزمان که نیروهای انقلابی باید آماده و توجیه باشند، باید متوجه بود که هنوز زمان از دست نرفته است، باید فضا را به نفع انقلاب و ولایت مدیریت کرد. رو شدن زودتر این جریان یک نعمت بود. باید از ماجرا برای کنترل رخدادهای بعدی بالاخص در انتخابات مجلس بهره گیری ایجابی کرد.
2- باید این نکته تبیین شود که احساس آسودگی برای بچه های انقلاب همیشه خطرناک است (مَن نام لم یُنَم عنه). بچه های حزب اللهی باید همیشه مطالبه گری مستمر سیاسی خود را داشته باشند و نیز شبکه مردمی و کشوری خود را حفظ کنند وگرنه نفاق همیشه می تواند از ظرفیت هایی که حتی یک دولت عدالتخواه و خدمتگزار در کشور ایجاد می کند به نفع خود استفاده کند. 
3- باید این نکته یادآوری و بازخوانی شود که رهبر انقلاب احیا کننده گفتمان عدالتخواهی در کشور بوده و احمدی نژاد در کنار بسیاری فعالان سیاسی و فرهنگی دیگر یکی از کسانی بود که به کمک این گفتمان آمد و انصافاً در تحکیم آن نقش مهمی ایفا کرد. اما به هر حال پرچمدار این ماجرا رهبر انقلاب بوده و هست.
4- تقابل ها را علنی نباید کرد و حساسیت شرایط کشور و جهان را نباید فراموش کرد. جدی شدن بیش از حد قضیه، مساوی مهم جلوه دادن امثال مشایی و شادکردن دشمنان از اختلافات است و برایشان سود تبلیغاتی دارد. حتی اگر ریزشی رخ بدهد، ترسیم وضعیت غیرمنتظره و غیرعادی از یک ریزش، نشانه شخصیت زدگی یا ناآشنایی با تجربه های تاریخی است. 
5- دشمن، نفاق قدیم و نفاق سبز نباید از این ماجرا بهره بگیرند. دخالت سبزها در این ماجرا مثل دخالت مجاهدین خلق در فتنه 88 است. همچنین ساکتین و قاعدین فتنه 88 (حتی در قالب مجلس) نباید از این فرصت برای عقده گشایی خود علیه احمدی نژاد استفاده کنند، بویژه این که رسانه ها میل زیادی برای درشت کردن آن ها دارد. باید تبیین کرد اولاً مشکلات احمدی نژاد در گیر و گوری که در ولایتمداری اش دارد، خلاصه می شود و ثانیاً تنها کسانی صلاحیت میدان داری و نقد را در این فضا دارند که در فتنه 88 فعالیت عمارگونه داشته اند. 
6- نقش اصولگرانمایان و راستی ها (از جمله ساکتین و قاعدین فتنه 88) را در وارد شدن فشار به احمدی نژاد نباید فراموش کرد. باید مراقب بود آنان از این آب گل آلود، برای خود ماهی نگیرند و با پز ولایتمدار نشان دادن خود، سر بالانیاورند. هر نقد به احمدی نژاد یا مشایی باید متضمن نقد جدی این جریانات فرصت طلب و همراه با روشن کردن مرزها با آنان نیز باشد. 
7- شایعات و اتکا به نقل قول های غیرقطعی آفت این فضاست. بسیاری از منابع ظاهرا موثق و امین در این موضوع دچار حب و بغض های شخصی یا اغراق های غلط هستند و بر خلاف موضع جذب حداکثری آقا، بر جنبه منفی ماجرا تکیه دارند و حتی مخلصانه دارند احمدی نژاد را هل می دهند! حتی نقل کردن این جمله از رهبری که «بگویید مساله مهمی نیست، آرامش را حفظ کنید» از قول منابع موثق، روش غلطی است که می تواند زمینه ساز نسبت دادن سخنان غلط به رهبری هم باشد. این مضمون را باید از سخنان رهبری در دیدار مردم فارس استنباط کرد، نه از نقل قولهای پنهانی ای که منابعش دقیق و شفاف نیستند. آقا هم بارها گفته است من مواضعم را علنی مطرح می کنم.

تکمله: به خزعبلی که همینک به گوش بنده رسید توجه فرمایید! یکی از همین جماعت ظاهراً ولایتمدار و باطناً جوگیر، با کلی سابقه مجاهدت و انقلابیگری و رزمندگی، برداشته به یک عده گفته: «حالا با قطعی بودن انحراف احمدی نژاد، اگر گفتید آقا چرا دست از حمایت از او نمی کشد؟... چون این ها آقا را طلسم کرده اند»! شما قضاوت بفرمایید، باید به این جماعت متوهم خندید یا نه؟ باید از دست خریّت این جماعت گریید یا نه؟
اوایل ورود امام به مدرسه علوی، یک عده دوان دوان آمده بودند که: علیه امام سحر و جادو شده و باید باطل السحری به امام بدهیم. امام هم لبخندی زده بودند که «این حرف ها چیست؟ من خودم باطل السحرم».

مهمترین ها موضوع بحرین وسوریه، جریان انحرافی و مفسدان اقتصادی

چراغ سبز برخورد با جریان انحرافی، جدی‌ترین پیام نشست خبری احمدی‌نژاد؟

دومین نشست خبری رئیس‌جمهور در سال 90 در حالی برگزار شد که نسبت به مصاحبه قبلی وی با خبرنگاران رسانه‌های داخلی و خارجی تمایز چندانی نداشت و دکتر احمدی‌نژاد نیز مواضع خود را که اغلب آن‌ها را در همان نشست خبری و گفت‌وگوی تلویزیونی یک ماه قبل با مردم بیان کرده بود، تکرار کرد.

مشکل اصلی بحرین حضور آمریکا در این کشور است
دکتر احمدی نژاد تصریح کرد: مشکل بحرین مشکل بین دولت و حکومت نیست، مشکل آنان وجود پایگاه نظامی آمریکاست و اگر امروز مردم بحرین تحت فشارند و دولت بحرین مجبور است برای دفاع از پایگاه آمریکایی رودرروی مردم بایستد بخاطر آمریکا و منافع نامشروع آمریکا است.
وی تصریح کرد: آزادی، عدالت، عزت، حق حاکمیت ملی از حقوق پایه و اساس هر ملتی است و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه از حقوق کامل همه ملت‌ها در تمام دنیا دفاع می‌کند.


به گزارش رجانیوز، پرسش‌های مطرح شده از سوی خبرنگاران در این نشست خبری عمدتاً تکراری، غیرچالشی و سفارشی بود و در مواردی هم که سؤال‌ها به جریان انحرافی مربوط بود، احمدی‌نژاد این موارد را پیش‌بینی کرده بود و با ابداع تعبیر "وحدت الهام‌بخش"  تأکید می‌کرد که برای حفظ این نوع از وحدت سکوت خواهد کرد.

در زمینه سیاست خارجی شاید جدیدترین خبر رئیس‌جمهور، تهیه یک طرح از سوی جمهوری اسلامی در مورد بحران بحرین بود. وی همچنین به صراحت هر گونه توافق برای تشکیل دولت‌های مستقل فلسطینی و اسرائیلی را رد کرد و گفت که دولت فلسطینی متعلق به تمام سرزمین فلسطین باید باشد.

اما در موضوع‌های داخلی همان‌طور که انتظار می‌رفت، تعداد زیادی از سؤال‌ها به جریان انحرافی و حاشیه‌های آن مربوط بود که احمدی‌نژاد با پاسخ‌های سطحی از کنار آن‌ها عبور کرد و تنها در یک مورد که خبرنگار خبرگزاری دانشجو با قرائت سؤال نسبتاً طولانی خود، این جریان را به‌طور جدی‌تری به چالش کشید، رئیس‌جمهور نتوانست به سیاق سؤال‌های قبل با طعنه و خنده از کنار آن عبور کند و با تفصیل بیشتری به آن پاسخ گفت.

خبرنگار خبرگزاری دانشجو خطاب به رئیس جمهور گفت: افرادی از منسوبان شما هستند که با طرح مسائلی موجب تشنج در جامعه و در میان هواداران شما می شوند ازجمله ارائه نظرات شاذ در مباحث تخصصی دینی و اینکه روحانیت از شریعت می گوید، و ما از حقیقت، و وقتی با مخالفت ما روبرو می شوند می گویند شما چهار میلیون نفر بیشتر نیستید.

این خبرنگار ادامه داد: برای رئیس جمهور جلساتی گزینشی در نهاد ریاست جمهوری با دانشجویان خاص در نظر می گیرند، طوری که به صورت تلفنی افراد مورد نظر را دعوت می کنند، در مراسم سؤالات از پیش هماهنگ شده می پرسند، اجازه ارتباط میان ما و شما را نمی دهند و کوچک‌ترین انتقاد از دولت را نفی کامل خدمات دولت مطرح می کنند.

خبرنگار خبرگزاری دانشجو گفت: آقای رئیس جمهور، ما رأی ندادیم که بعد از چهار سال کنج خانه بنشینیم چرا که به فرموده مولای متقیان "بالاترین امر به معروف نسبت به حاکمان است" و از شما تقاضا داریم با این افراد ساده لوح و مغرض که سخنان‌شان هر روز بهانه تخریب دولت را به مخالفان شما می دهد و موجب سرخوردگی هواداران شما می شود، برخورد و یا آنها را از این کار نهی کنید.

این خبرنگار افزود: آقای رئیس جمهور از شما تقاضا می کنم به کمک دستگاه مسئول، به صورت شفاف از پرونده معاون اول شبهه زدایی کنید، ما طرفدار شما بوده و هستیم اما مخالف عده ای ساده و یا مغرض در نهاد ریاست جمهوری هستیم، البته امیدوارم طرح مطالبات دانشجویی موجب نشود که از حضور در کنفرانس های بعدی محروم شویم.

رئیس جمهور از این خبرنگار پرسید: شما جزو گزینشی ها بودید یا غیرگزینشی ها؟ که این خبرنگار گفت: غیرگزینشی و رئیس جمهور به وی گفت: شما جواب خود را دادید.

احمدی نژاد با کنایه افزود: این حرف هایی که زدید، قرار است جدیداً به صحنه بیاید و یا از فردا پخش شود؟ رئیس جمهور گفت: فکر می کنم خواسته شما مخالف اصول اولیه انسانی است، شما می خواهید ما از کسانی بخواهیم که حرف نزنند و اظهار نظر نکنند، این خیلی بد است و فکر نمی کنم در کشور ما دانشجویی مخالف آزادی بیان باشد، حتماً این طور نیست و به نظر من اینجا اشتباهی اتفاق افتاده است.


احمدی نژاد با خنده گفت: دانشجو (وزیر علوم) هر روز در دولت حضور دارد، دانشجو باید پرچمدار فضا و گفتگوی آزاد و اظهار نظر باشد، هنوز سه- چهار روز از صحبت های رهبری نگذشته که گفتند "به خاطر اظهار نظر، کسی را منکوب نکنید"، به صراحت گفتند "چرا به خاطر اظهار نظر به افراد توهین و اهانت می کنید؟" وی افزود: انتظار ندارم یک نفر به عنوان نماینده دانشجویان بگوید که نگذارید عده ای حرف بزنند، چرا نگذاریم؟ بعداً می گویید دولت با کسانی که انتقاد می کنند، بد برخورد می کند، آیا واقعاً با منتقدان بد برخورد کردیم، آیا حتی یک پاسخ هم دادیم؟

رئیس جمهور گفت: من گفتم سکوت، اگر فکر می کنید بالاتر از سکوت کاری می توانیم انجام دهیم، بفرمایید حتماً انجام می دهیم اما خواهش می کنم به دنبال این نباشید که جلوی اندیشه و اظهار نظر بسته شود، این خیلی بد است، باید هر کسی مطلبی دارد اظهار کند، دیگران هم بگویند، باید حق را با حق بشناسیم نه با اشخاص، چون فلان آقا مخالفت کرده بگوییم حتماً چیز بدی است، چرا این طوری است؟

احمدی نژاد افزود: اتفاقاً‌ در فضای دانشجویی باید محیط کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی را فراهم کنیم و افراد بیایند ایده های خود را مطرح کنند، دیگران هم جواب دهند، همفکری شود تا رشد در جامعه اتفاق بیفتد. یکی از دلایلی که ما سنگین ترین حملات و بی انصافی ها را تحمل می کنیم این است که می خواهیم بگذاریم حرف بزنند، شاید از صد تای آن یک حرف، خوب درآمد نباید در جامعه را بست.

رئیس جمهور افزود: احتمال می دهم اشتباهی شده و اطلاعات نادرستی رسیده است، من با کسی گزینشی ملاقات نکرده ام، من که در خیابان ها چهار ساعت راه می روم، یعنی مردم شهرهای گوناگون گزینش شده می آیند؟ در سفر اخیر به استان مرکزی چند هزار دانشجو آمدند، عده ای هم بیرون بودند که من رفتم و با آنها احوال‌پرسی کردم و گفتم حرفی دارید بزنید. احمدی نژاد گفت: این دولت مردمی ترین دولت و سطح تماس ما با توده های مردم بسیار گسترده است، معمولاً حرفهایی که در جامعه رد و بدل می شود می شنوم، نمی خواهم بگویم همه تصمیمات من درست است، هرگز دولت چنین ادعایی نکرده است اما سعی می کنیم تصمیمات درست باشد و همه دانشجویان و نماینده آنها را دوست داریم.

اما جدی‌ترین پیام نشست خبری احمدی‌نژاد را شاید بتوان پاسخ وی به سؤال خبرنگار روزنامه قدس دانست. خبرنگار روزنامه قدس گفت: جنابعالی دو سال پیش در ورزشگاه تختی ارومیه اعلام کردید که مفسدان اقتصادی را معرفی خواهید کرد و در همین خصوص فهرستی 250 نفره را به قوه قضائیه ارسال کردید. این خبرنگار در ادامه پرسید: هم اکنون در قوه قضائیه و دستگاه های نظارتی پرونده های مشابهی در خصوص مسائل اقتصادی مطرح است که به برخی نزدیکان شما در دولت منتسب شده است؛ آیا شما به این پرونده ها هم حساسیت دارید؟

رئیس جمهور در پاسخ گفت: فهرست اعلامی ما به قوه قضائیه شامل 312 نفر بوده که یا زمینی از دولت تصرف کرده و یا منابع بانکی را بازنگردانده اند. اینکه اینها متخلف هستند یا نه بر عهده قاضی است و ما مرجع قضاوت نیستیم.

وی گفت: برای چندمین بار می گویم که تنها رئیس جمهوری هستم که اعلام کرده ام هر گونه تخلف از بنده، خانواده و نزدیکانم دیده شد، باید طبق قانون رسیدگی شود و باز این را اعلام می کنم. این موضوع اصولی ما از روز نخست بوده است و بر این موضع هستیم.

احمدی نژاد ابراز امیدواری کرد: هر جا کوچکترین تعدی به حقوق ملت صورت گرفت با دقت رسیدگی و حقوق ملت بازگردانده شود چرا که این از آرزوهای ما و جزو پیگیری های دائمی ماست. وی گفت: بخشی از کارهای دائمی ما در شبانه روز، تنظیم امور به گونه ای است که فرصتی برای کسانی که می خواهند دست اندازی به حقوق مردم کنند به وجود نیاید و شاید بخش مهمی از فشارها بر ما، ناشی از همین اصرار ماست.

این اظهارنظر احمدی‌نژاد در حالی است که تا پیش از این، در پاسخ به این سؤال که چرا مراجع قضایی با جریان انحرافی و به‌ویژه سران آن، برخورد نمی‌کنند، احتمال واکنش منفی رئیس‌جمهور مطرح و این اقدام بر خلاف مصالح ملی دانسته می‌شد.

با این حال، اظهارنظر خواسته یا ناخواسته اما صریح رئیس‌جمهور در این زمینه آن‌هم به‌طور علنی فضایی ایجاد کرده است که در صورت وجود مستندات قوی و با توجه به اینکه رئیس قوه قضائیه اعلام کرده است که این جریان مفاسد متعددی دارد و به‌ویژه در فساد اقتصادی غوطه‌ور است، توجیهی برای برخورد نکردن وجود ندارد و در صورت ادامه رویه فعلی یعنی افشاگری‌ها در مورد انحراف‌های جریان نفوذی و برخورد جدی نکردن با سران جریان انحرافی، شائبه‌ای که احمدی‌نژاد نیز آن را مطرح کرد، مبنی بر "نبود اسناد متقن" و "اتهام‌زنی علیه دولت با انگیزه‌های سیاسی و به نیت زمین زدن آن" تقویت می‌شود.

سوریه خط مقدم مقاومت است
دکتر احمدی‌نژاد در واکنش به پرسش خبرنگاری درخصوص موضع جمهوری اسلامی ایران درباره تحولات سوریه خاطرنشان کرد: سوریه خط مقدم مقاومت است و ملت و دولت این کشور به خوبی قادرند تا مسائل‌ خود را حل کنند و نیازی به دخالت دیگران ندارند. آن دسته از کشورهای منطقه که به تبعیت از آمریکا در امور داخلی دیگران دخالت می‌کنند، بدانند که آمریکا به زودی سراغ خودشان هم خواهد رفت.

آمار جدید از هزینه‌های امریکا پس از 11سپتامبر


محمد جواد رمضانی

براساس آمار منتشر شده توسط سایت national priorities  project ، که هفته قبل منتشر گردید آمریکا پس از 11سپتامبر ، 6/7 تریلیون دلار در بخش دفاعی و امنیت داخلی کرده است که از این مبلغ، 636میلیارد دلار مربوط به امنیت داخلی است.

براساس آمار این سایت، بودجه پنتاگون 2/6 تریلیارد دلار بوده است که از این 290میلیارد دلار در سال 2001 به 526 میلیارد دلار در سال 2011 (81%رشد) افزایش یافته است.

 

این آمار همچنین نشان می‌دهد که آمریکا در سال 2011، 19 میلیارد دلار برای تسلیحات اتمی هزینه می کند که نسبت به 12 میلیارد دلار در سال 2001، حدود 53% افزایش نشان می دهد در حالی که براساس معاهدات بین المللی این کشور موظف به نابودی تسلیحات اتمی خوداست و منتقدان علت افزایش بودجه این تسلیحات علی‌رغم آنکه چنین تسلیحاتی در جنگ با تروریسم به هیچ وجه کارایی ندارد را مورد سوال قرار می‌دهد.

هزینه جنگ عراق و افغانستان براساس این آمار 26/1تریلیون دلار بوده و هزینه های امنیتی در آمریکا شامل شنود مکالمات و رد گیری اینترنتی و استخدام های گسترده در این زمینه ها از 16 میلیارد دلار در سال 2001با 301% افزایش به 69 میلیاردئ دلار در سال 2011رسیده است.

(جالب است که بخشی از بودجه تسلیحات اتمی آمریکا مربوط به اقداماتی است که توسط وزارت نیرو در آن کشور در حوزه تسلیحات اتمی انجام می گیرد )

آمار مذکور نشان می‌دهد که پنتاگون ظرف 10سال 700 میلیارد دلار را در مسیر تحقیق و توسعه هدر داده بدون آنکه دستاورد خوبی داشته باشد (نظر رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکاست)

این آمار اضافه می کند که آمریکا پس از خروج نیروهایش از عراق، سالانه  50میلیارد دلار برای تامین نیروهای بااصطلاح غیر نظامی باقیمانده درآن کشور هزینه خواهد کرد.

بر اساس ارزیابی اکونومیست آمریکا با هزینه های سربار ناشی از 2/91% بدهی های ملی آمریکا ناشی از جنگ افروزیهای آمریکا از اوایل قرن بیستم می باشد که فقط سود بانکی این بدهی‌ها، حدود 206 میلیارد دلار است.

براساس آمار منتشر شده توسط ژورنال بهداشت عمومی آمریکا (American jornal  of  public  hwallt ) سالانه 45هزار نفر در آمریکا بدلیل مسائل ناشی از فقدان بیمه تامین اجتماعی می میرند.

این آمار براساس تحقیق موسسه دانشگاهی  هاروارد ویک موسسه بهداشتی، تهیه شده و براساس آن علیرغم پیشرفتهای دانش پزشکی ، بسیاری از مردم امریکا امکان مراجعه به پزشک وتامین هزینه درمانی را ندارند منتقدان آمریکایی می گویند در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر نوعی بیمه ارزان تامین اجتماعی رایج است اما مردم آمریکا به دلیل نداشتن بیمه کشته می شوند.

(منبع: سایت دانشگاه هاروارد . توجه فرمایید این مطالعه در سپتامبر 2009 منتشر شده است)

به نوشته مجله اکونومیست ؛ برنامه تامین اجتماعی کنونی اوباما که مدتها جنجال زیادی در آمریکا ایجاد کرده است برای تامین بودجه خود طی 75 سال اینده به کمتر از 3دهم تولید خالص داخلی آمریکا یا 20% افزایش بودجه نظامی امریکا طی 10 سال گذشته نیاز دارد.

نقدی یر اصلاحات جدید طلبداری یا طلب اصلاحی >>> صلاح طلبی!

محمد سعید ذاکری- تحرکات جریان فتنه در طی دوساله اخیر که خود را از لایه درونی به نمود بیرونی تغییر فاز داده است اینک به سطحی از بروز یافتگی رسیده که تاکید دارد با استفاده از تمامی ظرفیت‌ها حتی از درون جامعه اصول‌گرایی برای پیش‌برد راهبرد خود بهره‌گیری نماید.


در این میان چندی پیش محمد خاتمی یکی از رئوس و مسببین اصلی فتنه ۸۸ در سخنانی که صاحبنظران از آن به عنوان پالس‌های وی برای فعالیت انتخاباتی مجلس نهم شورای اسلامی یاد می‌کنند با وقاحت تمام خواستار گذشت هر دو طرف! نسبت به از دست رفته‌ها شده و البته با گذاردن منت بر سر نظام، همزمان با تهدید حاکمیت اعلام داشته که اگر نظام، اصلاح طلبان – همان جریان فتنه – را تحمل نکند که در حاکمیت قرار گیرند باید منتظر طغیان، سرکشی و عصیان آنان باشد .البته منظور او این است که در اینصورت هم حتما مقصر اصلی نظام جمهوری اسلامی است!

اگر سخنان خاتمی[ممد سورس] با سخنان اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و بازتاب بیرونی این‌دو اظهار نظر به ویژه در بین ضد انقلاب بررسی شود نتیجه‌ای جز تقسیم کاری جدید در میان این جماعت برای افزایش سطح تنش‌نمایی‌ها و انتقال آن به سطوحی از حاکمیت حاصل نخواهد شد.به علاوه آنکه برخی اشتراکات رفتاری و گفتمانی میان این جماعت و فرقه متصف به وصف انحرافی بیش از پیش از هماهنگی‌ها در این راستا را خبر می‌دهد.از سوی دیگر برپایه برخی اخبار مبنی بر تهیه و تدوین راهبرد جدید از سوی جریان فتنه برای استفاده از برخی اختلافات درون اصولگرایان و تحت تاثیر قرار دادن فضای اصولگرایی در کشور ، به فراموش سپردن حرکت‌های هرمی و در دستور کار قرار دادن حرکت‌های سلولی توسط این جماعت، شنیده می‌شود هشداری است که باید از سوی دلسوزان نظام دنبال شود.

اما ادعای مردم‌گرایی فتنه‌گران در حالیست که حقیقت آن است که در طول قریب سی و سه سال گذشته بخصوص در مدت زمان زعامت رهبری معظم انقلاب بر نظام اسلامی – به خاطر گذشت زمان بحرانی جنگ و اقتضائات آن – نظام اسلامی در حد اعلی ظرفیت پذیرش فعالیت گروه‌های مختلف سیاسی و برقراری آزادی سیاسی و رسانه‌ای، اجرایی، سعه صدر در برخورد با خطاها و اشتباهات و پذیرش آرای مختلف آنان در درون حاکمیت را به منصه ظهور رسانده و اساسا هیچ منتقد منصف داخلی یا خارجی را نمی‌‌توان یافت که این سطح از منش و بزرگواری سیاسی نظام اسلامی در برخورد با آراء مختلف را منکر شده و یا آنرا به چالش بکشد.


این سطح از تحمل تا بدانجا به پیش رفت که عده‌ای از جماعت موسوم به اصلاحات با نشان دادن بی‌ظرفیتی و قدر ناشناسی خود نسبت به انقلاب اسلامی، مجری طرح‌های براندازانه دشمن در داخل شده و مو به مو آنها را پیاده سازی می‌کردند. حتی به هنگامیکه در برخی اوقات، دشمن با بی‌تدبیری زاویه‌ای را هدف می‌گرفت که در داخل به هدف ننشسته و منحرف می‌شد آنان گرای اصلی را به دشمن ارائه کرده و جهت دشمنی او با مردم را “اصلاح ” می‌کردند. در این حال نیز نظام اسلامی که می‌توانست به راحتی بساط جماعت جاده صاف کن دشمن را برچیند، با بزرگواری و مدارا به بارور شدن بلوغ سیاسی و شناخت عمومی مردم نسبت به اهداف پشت پرده این افراد و جریانات اهتمام ورزید و بحرانی که آنان در صدد شعله ور شدنش بودند را مدیریت کرد.


این جماعت نه یکبار که چند ده بار علنا و رسما قصد خود مبنی بر کودتا و براندازی نظام اسلامی را علنی کرده و مواجهه خود با انقلاب و نظام را به میدان کشاندند که از جمله می‌توان به طراحی قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۷ ،طرح کودتای تیرماه سال ۷۸، تحصن در مجلس ششم، خروج از حاکمیت و استعفای نمادین از مجلس شورای اسلامی دوره ششم، تحمیل جام زهر ۲ به رهبری معظم انقلاب اسلامی و طراحی و اجرای فتنه سال ۸۸ اشاره نمود.


اینها همگی در حالی صورت گرفت که نظام اسلامی پس از ارتکاب یکی از آنها می‌توانست آنقدر با ایشان سخت و خشن برخورد کرده که دیگر تا سالیان سال جرات حضور در میان مردم را نیز نکنند اما تدبیر نظام در تحمل، سعه صدر و کرامت نسبت به آنان حتی به جایی رسید که آنان یکی پس از دیگری سناریوهای دیگر خود علیه حاکمیت و مردم را نیز اجرایی ساختند.

اساسا چه کرامت و بزرگواری بالاتر از این که نظام اسلامی محمد خاتمی که حلقه اول سناریوی دشمن در داخل بوده را ۸ سال تحمل کرد؟ چه سعه صدر و تحملی برتر از آن که نظام اسلامی حتی پس از شکست کودتای سال ۷۸ که از سوی محمد خاتمی رییس جمهور وقت حمایت می‌شد، اجازه داد تا بار دیگر در صحنه رقابت انتخاباتی با سایر کاندیداهای نظام به رقابت بپردازد؟ چه صبری والاتر از این که وقتی خاتمی و اعوان و انصار او اینهمه خسارت و زیان به کشور وارد آوردند اما باز هم نظام ظرفیت سیاسی بالای خود را نشان داده و اجازه حضور آنان در انتخابات مختلف از جمله ریاست جمهوری نهم و دهم و مجلس هشتم در یک فضای رقابتی باز را به ایشان اعطا کرد. چه تدبیر و سماحتی ورای این که علی رغم آنکه دو تن از ثبت‌نام کنندگان جریان فتنه از فیلتر قانونی شورای نگهبان در سال ۸۴ اجازه عبور نیافتند، حکم حکومتی رهبری انقلاب اسلامی برای نشان دادن بلوغ سیاسی نظام اسلامی آنان را به وسط رقابت‌های انتخاباتی کشاند؟


بنابراین منت گذاردن امروزی خاتمی بر سر نظام اسلامی بیش از آنکه قدر و منزلت نظام را تضعیف نماید گواهی بر فقدان اولیه‌های شعور سیاسی برای چنین فردی تلقی می‌شود.

اما سخنان رسوای خاتمی مهر تایید دیگری بر پتانسیل عصیانگری و شورش خواهی جریان منتسب به وی است.او ناخودآگاه بر این واقعیت امضا نهاده که جریان آشوب طلب فتنه به هر تقدیر قصد بر هم زدن فضای کشور را داشته و قصد او از حضور در انتخابات نیز همچنانکه بارها به اثبات رسانده قصد خیر نبوده است.
محمد خاتمی تاکید کرده که تصاحب قدرت از سوی چنین جریانی اصل و هدف بوده و این جریان با هر شیوه ممکن در صدد بدست آوردن قدرت و از آن خود کردن حاکمیت بوده است.
این سخن تایید دیگری بر آن است که اگر جریان آشوب طلب و فرصت خواه فتنه راههای آرام برای تصاحب قدرت – و یا به دیگر عبارت راه کرنش و تعظیم نظام در برابر باج‌خواهی‌ها آنان- را در پیش خود نبیند چهره خود را علنی ساخته و از راههای غیر مسالمت آمیز در صدد فشار به حاکمیت بر خواهد آمد. البته حداقل خاتمی بایستی خوب دریافته باشد که نظام اسلامی آن هنگام که وی در صدر قدرت بود و با تمامی توان سعی در دوگانه‌سازی حاکمیت داشته و می‌خواست استحاله از درون را پیاده کند به تلاش‌ها و گروکشی‌های امثال وی توجهی نشد و به راحتی هر چه تمام‌تر بساط فتنه‌جویی آنان را از کشور برچید. حال که اقتدار نظام کاملا به رخ امثال وی کشیده شده چنین اظهاراتی که بوی تهدید از آن به مشام می‌رسد، مثل معروف پشه و درخت تنومند چنار را به اذهان متبادر می‌سازد.
نکته آن است که خاتمی که حتما به نمایندگی از جمعی از اصحاب فتنه به میان صحنه آمده البته باید به چند سئوال اساسی نیز پاسخ دهد؛ شبهه آنجاست که خاتمی و دوستانش علیرغم آنکه بیشترین شعار قانون‌گرایی را در جامعه سردادند، بیشترین عصیانگری‌ها را نیز نسبت به قانون صورت دادند. نمونه برتر و اعلای او و هم قطارانش شورش آنان علیه قانون ، حکم منطق و عقل در جریان انتخاب سال ۸۸ بود. برخلاف آنکه محمد خاتمی و دیگر سران و اصحاب فتنه میدانستند که مرجع رسمی برگزاری و نظارت بر انتخابات در کشور وزارت کشور و شورای نگهبان است، به دروغ و با درخواستی زیاده خواهانه و ناشی از روحیه اشرافیت گری نخبه گانی می‌خواستند تا قانون را به زیر پا نهاده و حرف خود که هیچ دلیل منطقی و عقلی نیز برای اثبات آن نتوانستند اقامه نمایند را حاکم سازند.

این در حالی بود که هم خاتمی و هم سایر سران و مدیران صحنه گردان فتنه، در ابتدای ورود به صحنه رقابت انتخاباتی بر اساس همین قانون وارد صحنه شده، تایید صلاحیت شده و مراحل ورود به رقابت را مهیا ساخته بودند. آنان حتی امضای خود را در پای همین قانون نهاده و سوگند به اجرای همین قانون خورده بودند .سئوال اما این است که اگر به فرض محال در انتخابات پیش رو مردم اجازه حضور دوباره فتنه‌گران در صحنه را برای ایشان فراهم آورند و باز هم آنان در صحنه از مردم تو دهنی خورده و شکست را تجربه کنند، بار دیگر به عصیانگری علیه قانون دست زده و به قول امروز خاتمی، تندروی آنان عیان خواهد شد؟

آیا دوباره بر خلاف قانون، آنان در صورت شکست -که قطعی هم می‌نماید- مردم هوادار خود را با فریب و دروغ به وسط خیابان‌ها کشانده و نیات براندازانه خود را تکرار خواهند کرد؟

در این بین علیرغم آنکه خاتمی و سایر سران فتنه همواره ادعای مردم گرایی داشته‌اند، تاریخ به اثبات رسانده که بیشترین شورش‌ها و عصیانگری‌های این جریان علاوه بر هتک حرمت نظام، به سمت مردم بوده و شورش عمیق آنان بر جمهوریت نظام، سابقه دیرینه و متواتر داشته است. به طوری که شورشی که علیه جمهوریت و قاطبه مردم در فتنه سال ۸۸ بروز یافت تنها نمونه این پرخاشگری سیاسی و بی جنبگی سیاسی آنان نبوده است.

جریان فتنه به خوبی به اثبات رسانده آن جایی که مردم حرف او را نپذیرند، همین مردم شایسته تندترین و سخیف‌ترین القاب و عناوین بوده و حتی از حقوق ابتدایی نظیر حق رای و زندگی در سایه نظام نیز نمی‌بایست برخوردار باشند؛ القابی بی‌نظیر لشگر قابلمه بدست‌ها، ایستادن مردم در صف مرگ موش مجانی، دلفین‌های آوازه خوان و … تنها نمونه‌هایی از این جسارت‌ها به مردم است.مردمی که تنها گناهشان گفتن “نه ” به این جماعت بوده است. هم از اینروست که اینان در سال ۸۲ در صدد برآمدند تا مردم را از حق رای خود در نظام مردم سالاری دینی محروم ساخته و انتخابات مجلس هفتم را تعطیل نمایند.

پیش از این نیز اینان طرح مادام‌العمری ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی را ارائه نموده و می‌خواستند تا ابدالدهر حضور خود در قدرت را بدین وسیله تضمین کرده و مردم را از حقوق خود محروم سازند. سئوال اما این است که این جماعت با این سابقه تاریک با چه رویی دوباره در صدد ورود به صحنه رقابت شده و آیا این وازدگان از مردم در صددند تا بار دیگر خوی عصیانگری خود نسبت به جمهوری مردم را عیان سازند؟
چه تضمینی عینی وجود دارد که در صورت عدم رای آوری بار دیگر، آنان منکر همه ساختارها نشده، احترام مردم را نگاه داشته و نسبت به حق انتخاب آنان تعظیم نمایند؟
جریان موسوم به اصلاحات که در حقیقت همان جریان فتنه است در ۸ سال دوران حضور خود در حاکمیت بارها در صدد بود تا نظام اسلامی را با استعفا، تحصن و امثالهم تحت فشار قرار دهد.
جریان موسوم به اصلاحات تا جایی به پیش رفت که بحث انسداد سیاسی، بن بست در حاکمیت، خروج از حاکمیت، استعفای از مجلس ششم و تحصن در صحن مجلس را کلید زد. ادعای آنان این بود که نظام به بن بست رسیده و دیگر نمی‌توان در درون ساختار نظام، اصلاحات – یا همان طرح براندازی – را به پیش برد.
از سوی دیگر این جماعت در صدد بوده تا به مردم این پیام را به دروغ ابلاغ نماید که دل بسته به پست و مقام نبوده و به محض آنکه مشاهده کرده که کار براندازی به پیش نمی‌رود، حاضر است از حاکمیت دست بشوید. سئوال اما اینجاست که چه تحول عمده‌ای در همان حاکمیت از سال ۸۲ تاکنون رخ داده که اینان که آنروز طرح خروج از حاکمیت را مطرح ساختند، اینک برای ورود دوباره به حاکمیت اینچنین نقشه می‌کشند؟ آیا ساختار به بن بست رسیده قبلی – بر طبق ادعای مضخک آنان – اصلاح شده و یا دیروز نیز همچون امروز در صدد کلاه گذاشتن بر سر مردم و فریب افکار عمومی بوده‌اند؟ اینان که خود را طالب قدرت نمی دانستند چه اتفاقی رخ داده که اینک برای رسیدن به همان قدرتی که از آن استعفا کردند، چنین سر و دست می‌شکنند؟

خاتمی باید بداند که ملت توبه او و اطرافیانش را همچون توبه گرگ می‌شمرند و راهی برای بازگشت آنان به قدرت، تصاحب و چپاول اموال مردم و ادامه فسادهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنان مفتوح نخواهند کرد؛ فریب کاری آنان دیگر رنگی در میان مردم ندارد.

تو همونی که نجاتم دادی...


من بدون تو نمیتونستم


خواب من پر شده بود از کابوس



تو  به من جرأت طوفان دادی


واسه آرامش این اقیانوس


من واسه رد شدن از تاریکی


اسمی غیر از تو نمیدونستم



نبض این حادث در دست تو بود


من بدون تو نمیتونستم


شاید از حادثه میترسیدم


راه پروازمو گم میکردم


اگه رویا تو نمی فهمیدم


مونده بودم تو عبور از برزخ


روی مرز قفس آزادی


این تو بودی که منو فهمیدی


تو همونی که نجاتم دادی



****




اللهم احفظ قائدنا و انصر من نصره و اخذل من خذله

کشمیری را دستگیر کنید حتی اگر رجایی اعتراض کند!

حجت الاسلام حمید رسایی
هفته‌نامه سیاسی اجتماعی 9 دی
همه ما دوره سخت انتخابات نهم ریاست جمهوری را به یاد داریم. کاندیداهای مختلفی در برابر چشم و گوش مردم فعالیت می کردند و هر یک از آنها برای خود روشها ، شعارها و جهت گیری هایی را برگزیده بودند. اکنون نمی خواهم به بازخوانی رفتار هر یک از آن کاندیداها بپردازم که به لطف الهی هنوز رفتار آنها در یاد مردم باقی مانده و به این زودی هم از خاطره ها محو نمی شود . اما در این میان بازخوانی رفتار یکی از آنها که تن به هیچ یک از این شیوه ها نداد و از دل برآمد و بر دل نشست را لازم می دانم.
در میان کاندیداهای متعدد سال 84 این فقط محمود احمدی نژاد بود که با صراحت تمام از مبانی دینی و پافشاری بر آن سخن گفت، و بدون تعارف از خانواده شهدا و تعهدی که به آنها داشت دم زد و با صراحت تمام از ولایت فقیه و اعتقاد و التزام و تبعیت و اجرای اوامرش خبر داد و خجالت نکشید. این فقط محمود احمدی نژاد بود که حاضر نشد برای به دست آوردن یک مشت رای ، ستادهایش را در اختیار عناصر بدنام بگذارد، با پوسترهای رنگی و تغییر رنگ چشمش و عکسهای فیگور گرفته، تن به هر شکل و شیوه تبلیغاتی دهد و پای شیرین عبادی ها را به فیلم انتخاباتی اش باز کند و از آرمانهایش بگذرد.
احمدی نژاد با این خوبی ها و البته با دهها ویژگی دیگر همه ما را علاقه مند خود کرد و صد البته که وقتی رای آورد نیز روز به روز بر این سرمایه هنگفتش افزود و نشان داد که به آنچه گفته پایبند است تا جایی که بارها و بارها رهبری انقلاب در قامت یک کارشناس مطلع و منصف، از این دولت تجلیل کرد. درطول این مدت اما شاهدیم که پس از چند سال اندک اندک احمدی نژاد بر ساز دیگری دمید و کار رسید به خانه نشینی ده روزه و حمایتهای رسانه های بیگانه از این رفتارش.
به لطف الهی البته رییس جمهور محترم از آن مسیر بازگشت و در مصاحبه هفته گذشته خود تا حدودی این خطا را جبران کرد و کوشید تا کمی آن آب رفته را باز گرداند اما با این همه امروز هیچ یک از ما تردید نداریم که احمدی نژاد سال 90 با احمدی نژاد سال 84 تفاوتهایی دارد، تفاوتهایی که ذاتی نیستند و بر احمدی نژاد عارض شده اند. شاید دوست و دشمن در این تردید نداشته باشند که مهمترین عامل تغییر احمدی نژاد حضور شخصیتی مرموز به نام اسفندیار رحیم مشایی در کنار اوست. مشایی به دلیل اعتقادات، مواضع و عملکردش در طول این سالها حتی آنگاه که احمدی نژاد در زیر بمب باران رسانه های بیگانه و عوامل داخلی آنها بود، هرگز در تیرس آنها قرار نگرفت. در ایام انتخابات دهم با این که طراحا ن فتنه سبز کوشیدند تا هر چه می توانند از عیوب راست و دروغ احمدی نژاد را در سی دی 90 سیاسی برای ایجاد تردید در رای مردم گردآوری کنند، اما در هیچ یک از بخش های این سی دی به موضوع مشایی اشاره ای نشده بود! در طول این مدت حتی در مواردی از او و تفکراتش در رسانه های داخلی و خارجی حمایت شد.
نمی خواهم احمدی نژاد را از اشتباهات اخیرش تبرئه کنم که طبیعی و بدیهی است او باید هزینه این اشتباهات را بپردازد، در عین حال نمی خواهم از رأیی که به احمدی نژاد داده ام و تلاشی که برای رای آوری او کرده ام استغفار کنم که بدون تردید تمام تلاشهای صورت گرفته در انتخابات نهم و دهم را مانند همه فعالان جریان اصولگرایی و حزب الله از افتخارات فعالیت های سیاسی ام می دانم و صد البته که اگر باز هم به عقب بازگردم، همان کاری را خواهم کرد که تاکنون کرده ام.
اما اکنون چه باید کرد؟ من تردید ندارم که مشایی در طول این چند سال با اعتماد سازی اعتقادی در احمدی نژاد، قدم قدم پروژه کودتای خود علیه احمدی نژاد را که از سالها قبل کلید زده بود، پیش برد تا رسید به مرحله فتح وزارت اطلاعات. شاید برای بسیاری عجیب باشد که خاتمی پس از دوم خرداد 76 در حالی که هنوز راه دفتر ریاست جمهوری را یاد نگرفته بود، اولین وزارتخانه ای را که بازدید کرد، وزارت اطلاعات بود! مشایی که سالها در انتظار چنین روزی بود، بر خلاف تصوراتش در حالی که اصلا ایستادگی رهبر معظم انقلاب در خصوص ابقای مصلحی را احتمال نمی داد، خیلی زودتر از آنچه می پنداشت خود را در بن بست تدبیر ولایت آقا گرفتار دید.
مشایی با تمام تلاشش کوشید تا احمدی نژاد را در خانه نشینی نگه دارد و پروژه ای را که کلید زده در مسیر دیگری دنبال کند اما تلاش دلسوزان و تدبیر حکیمانه رهبری نتیجه داد و بر خلاف آرزویی که جریان فتنه و جریان خواص مردود داشتند، احمدی نژاد به ریاست جمهوری بازگشت. در این بین اما به مانند کودتای نوژه که بدون برنامه ریزی نهادهای امنیتی، یکی از کودتاهای بزرگ دشمن لو رفت، در دستگیریهای برخی از متهمان شیطانی نیز چند عنصر حلقه شیطانی نیز به دام افتادند. عناصری که دستگیری آنها خواب خوش را برای برخی آشفته کرده. اکنون فرقه انحرافی در اضطرابی سخت بسر می برد و دریافته که پس از دستگیرهای اخیر و بویژه دستگیری عباس غفاری و متهم دیگر که سرکرده فرقه انحرافی، آخرین بار چندین ساعت با او جلسه خصوصی داشته، بسیاری از ترفندها و مقاصد شیطانی اش برملا خواهد شد. بنابراین دور از انتظار نیست که سرکرده این باند با فراهم کردن مقدمات خروج خود از کشور، اکنون که زمینه های ترور شخصیت احمدی نژاد را فراهم آورده حتی نسبت به ترور فیزیکی رییس جمهور هم اقدام کند، کاری که سی سال قبل مسعود کشمیری انجام داد. در این بین اساسا نباید نسبت به حمایتهای احمدی نژاد از این عنصر مشکوک توجه کرد چرا که ما یکبار این از نقطه گزیده شده ایم و هزینه آن را در سال 60 پرداخته ایم. مسعود کشمیری همان منافقی بود که شهید رجایی مکتبی، زیرک و باهوش با تمام وجود به وی اعتماد کرد! این اعتماد به حدی رسید که تبدیل به اعتقاد شد و کشمیری را در حالی که اساسا با روحانیت نسبتی نداشت به امام جماعت رجایی مبدل کرد. کشمیری آنقدر اعتماد رجایی را جلب کرد که دیگر کسی برای ورود و خروج او به ریاست جمهوری مورد بازرسی اش قرار نمی داد. حتی یکبار وقتی کشمیری قصد داشت با کیف دربسته اش در جلسه‌ای بهمراه شهید رجایی نزد امام شرکت کند، وقتی با درخواست محافظان بیت امام برای بررسی کیفش مواجه شد از این کار استنکاف کرد تا جایی که شهید رجایی در اعتراض به رفتار تیم حفاظت بیت امام به امام گلایه نمود. کشمیری فردی بود با ظاهر انقلابی، اهل ذکر و دعا و البته با پرونده مبهم و خانواده ای بی بند و بار . برادر همسرش از اعضای سازمان منافقین بود ...
کشمیری همچنان زنده است ... کشمیری را دستگیر کنید قبل از آن که دیر شود حتی اگر رجایی اعتراض کند ...

بی وقفه به غرب حمله کنید!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند: جمهوری اسلامی باید بطور صریح و بدون پرده‌پوشی، مبانی غلط غرب در مقوله زن را مورد هجوم و انتقاد جدی و بی‌وقفه قرار دهد و به مسئولیت خود در دفاع از جایگاه و شأن حقیقی زنان عمل کند.

به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز در دیدار صدها نفر از «زنان فرهیخته، استادان حوزه و دانشگاه و نخبگان عرصه های مختلف»، «زن» را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، کارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشکلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد که باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل کرد.


حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار که در آستانه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، و روز زن برگزار شد، با تبریک این میلاد خجسته تأکید کردند: نظام جمهوری اسلامی ایران توانسته است به قله‌ای دست یابد که عبارت است از پرورش زنان فرزانه و صاحب اندیشه و رأی، در ظریف ترین و حساس ترین مسائل جامعه. 


ایشان مبنای مشکلات دنیای امروز در مورد مسئله زن را نگاه غلط غرب به جایگاه و شأن زن در جامعه و کج فهمی نسبت به موضوع خانواده برشمردند و تأکید کردند: این دو مشکل موجب شده است که موضوع زن در دنیا، به یک بحران تبدیل شود. 
 
ایشان در تشریح نگاه ظالمانه غرب به «زن»، افزودند: در نامعادله‌ای که غرب تدریجاً در جوامع مختلف تبلیغ و القا کرده است، بشریت به دو بخش تقسیم می‌شود؛ «مردان» که طرف ذینفع به شمار می‌آیند و «زنان» که طرف مورد انتفاع و مورد استفاده هستند. 
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: براساس همین مبنا و نگاه غلط، اگر زنان بخواهند در جوامع غربی نمود و شخصیت یابند، باید حتماً به گونه‌ای رفتار کنند که مردان یعنی طرف ذینفع می‌خواهند و می‌پسندند که این اهانت بزرگترین ظلم و حق کشی در حق زنان است. 
 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش سازمان یافته و تدریجی سیاست گذاران راهبردی غرب برای جا انداختن این فرهنگ غلط در افکار ملت‌ها، خاطرنشان کردند: به همین علت، امروز اگر کسی رفتار مبتنی بر جذابیت‌های زنانه را در محیط‌های عمومی محکوم کند، مورد هجوم و جار و جنجال دستگاه‌های تبلیغاتی و سیاسی غرب قرار می‌گیرد.


ایشان علنی شدن مخالفت با حجاب در غرب را از دیگر پیامدهای نگاه ظالمانه به مسئله زن دانستند و افزودند: غربی‌ها مدعی‌اند که حجاب یک مسئله دینی است و در جوامع لائیک نباید ظهور پیدا کند اما علت واقعی مخالفت غرب با حجاب این است که سیاست راهبردی و بنیانی غرب درباره زن یعنی عرضه شدن و هرزه شدن زن را با چالش روبرو می کند و مانع تحقق آن می‌شود. 
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به گزارش‌های مراکز رسمی جهانی، سست شدن بنیان خانواده، رشد سریع تجارت شرم‌آور و رقت بار زنان – پدیده کودکان نامشروع و زندگی‌های مشترک اما بدون ازدواج را از پیامدهای شوم نگاه مبتنی بر سوءاستفاده غرب به مقوله زن دانستند و افزودند: جمهوری اسلامی باید بطور صریح و بدون پرده پوشی، مبانی غلط غرب در مقوله زن را مورد هجوم و انتقاد جدی و بی‌وقفه قرار دهد و به مسئولیت خود در دفاع از جایگاه و شأن حقیقی زنان عمل کند. 
 
ایشان نگاه غلط به خانواده را مشکل دومی دانستند که باعث بروز بحران مربوط به زنان در جوامع غربی شده است. 
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه افزودند: برخلاف غرب، نظر اسلام درباره خانواده و جایگاه زن بسیار روشن است و پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار (ع) در سخنان مختلف بر این جایگاه رفیع تأکید کرده‌اند. 
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تحقق دیدگاه و خواسته اسلام درباره زن و خانواده را، نیازمند پشتوانه قانونی و ضمانت اجرایی خواندند و خاطرنشان کردند: با وجود همه کارهایی که پس از انقلاب انجام شده است، هنوز درباره زن و رفتار در محیط خانواده، کمبودهای زیادی وجود دارد که باید برطرف شود. 
 
ایشان تأکید کردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن، با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را که حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد. 
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به نگاه و حرکت هولناکی که قبل از انقلاب درباره زنان رایج بود، افزودند: زن ایرانی به علت گوهر ناب ایمان، بر آن موج مخرب فائق آمد و به یکی از پایه‌های اساسی پیروزی و استمرار انقلاب تبدیل شد.

رهبر انقلاب اسلامی نگاه خوشبینانه به روند ارتقای جایگاه زنان در سه دهه اخیر را نگاهی واقع بینانه خواندند و با اشاره به پیشرفت‌های تحسین برانگیز زنان در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بویژه علمی افزودند: در قله پرافتخار این روند، مادران و همسران شهیدان، رزمندگان و جانبازان به عنوان اسوه‌های صبر و مقاومت، همچون کوه ایستاده‌اند و به دیگران درس ایثار و ایمان می‌آموزند. 
 
رهبر انقلاب افزودند: البته این نگاه خوش بینانه نباید مانع دیدن ضعف‌ها بشود بلکه باید با شناخت دقیق نقائص و مشکلات و برطرف کردن آنها، روند موفقیت‌آمیز جمهوری اسلامی را در مقوله «زنان» شتاب بخشید و بر فرهنگ غلط غربی رایج در دنیا فائق آمد. 
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: عمده کارهای مربوط به مقوله «زن» باید با مطالعه و اندیشه ورزی زنان و ارائه راهکارهای اجرایی حل مشکلات انجام شود تا به فضل الهی، زنان و دختران جوان، گام‌های بلندتری در این زمینه بردارند و ایران اسلامی روز به روز به اهداف متعالی خود نزدیکتر شود. 
 
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه مسئله زن و خانواده یکی از موضوعات مهم برای بحث و مطالعه و اندیشه ورزی است، خاطرنشان کردند: بر همین اساس یکی از سلسله نشست‌های اندیشه های راهبردی در آینده، به موضوع زن و خانواده اختصاص خواهد یافت.

بیانات رهبرعزیز با مردم فارس و بی پایه خواندن...

... شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیه‌اى که آنچنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود - سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اینها - چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاه‌هاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهاى سست و بى‌پایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانه‌اند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشسته‌اند که یک بهانه‌اى پیدا کنند، هر جور میتوانند، حمله کنند. میدانند که دولت مشغول تلاش و فعالیت و خدمت است. خب، واقعاً در کشور دارد خدمت انجام میگیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمیکنیم؛ ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام میگیرد. مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مى‌بینم، من از نزدیک شاهدم. اینها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اینها براى کشور خیلى باارزش است. بنده‌ى حقیر هم طبق اصول بنا ندارم در کارها و تصمیمهاى دولت وارد شوم. خب، مسئولیتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر کس مسئولیتى دارد؛ مگر آنجائى که احساس کنم یک مصلحتى دارد تفویت میشود؛ مثل اینکه در همین قضیه‌ى اخیر اینجورى بود؛ انسان احساس میکند یک مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار میگیرد، تفویت میشود؛ خب، انسان وارد میشود که جلوى این تفویت مصلحت را بگیرد. این، مسئله‌ى مهمى نیست، نظائرش هم اتفاق مى‌افتد؛ اما مخالفین، دشمنان بیرونى، تریبون‌دارهاى بین‌المللى، بوقهاى تبلیغاتى، از همین مسئله استفاده میکنند براى اینکه فضاى تبلیغاتى را شلوغ کنند.

عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟ نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبرى هم که بنده‌ى حقیر هستم با همه‌ى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستاده‌ایم. تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود. تا مردم عزیزمان اینجور با شور، با شعور، با بصیرت، با عزم راسخ در میدان هستند، لطف الهى شامل است؛ این را بدانید. تا ما توى میدان هستیم، سایه‌ى لطف الهى هست. ماها - من یک جور، شما یک جور، آن دیگرى یک جور، چهارمى یک جور - اگر سراغ مسائل شخصى خودمان برویم و اهداف را فراموش کنیم، البته کمک الهى هم کم خواهد شد.
 اما امروز ملاحظه میکنید که مردم خوشبختانه در همه جاى کشور در صحنه‌اند، در عرصه‌اند؛ مسئولین همین جور، قواى سه گانه بکلیتها همین جور. قواى سه گانه - هم قوه‌ى مقننه، هم قوه‌ى مجریه، هم قوه‌ى قضائیه - واقعاً وارد میدانند؛ من دارم از نزدیک مشاهده میکنم، مى‌بینم؛ دارند تلاش میکنند، دارند کار میکنند، دارند مجاهدت میکنند، عرقشان در مى‌آید. کارها کارهاى سنگینى است؛ کارهاى کوچکى نیست.

 حالا ما گفتیم جهاد اقتصادى. یک حرکت عظیمى جلوى همت مسئولین کشور هست. هم مردم، هم مسئولین باید دست به دست هم بدهند، امسال این حرکت جهاد اقتصادى را شروع کنند. همان طور که گفتیم، شعارهاى سال به معناى شروع این جریان است، نه اینکه مخصوص امسال است. خب، اینها دارد الحمدللَّه انجام میگیرد. حالا نقص در کار همه‌مان هست؛ بنده هم نقص دارم، رؤساى قوا هم خالى از نقص نیستند، مسئولین هم خالى از نقص نیستند. باید به خداى متعال پناه ببریم، نقصهاى خودمان را بشناسیم، آنها را کم کنیم؛ در کار عظیم این ملت بزرگ و این حرکت عظیمى که این ملت دارند، گره ایجاد نکنیم
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12163

روایت آقا تهرانی (استاد اخلاق) از دیدارش با دکتر محموداحمدی نژاد

آقا تهرانی، نماینده مجلس شرح ماجرای دیدارش را با رییس جمهور احمدی نژاد این گونه بیان می کند: بنده تازه از سفر چین برگشته بودم که آگاه شدم آقای احمدی نژاد در جلسات هیات دولت شرکت نمی کند. بعد از شرکت در جلسه مجلس تصمیم گرفتم با دکتر احمدی نژاد دیداری داشته باشم، ... به خانه دکتر رفتم همسر ایشان آیفون را جواب دادند و گفتند دکتر در حال استراحتند بنده از ایشان خواستم به آقای احمدی نژاد بگویند با من تماس بگیرند.

وقتی به خانه رسیدم دیدم برخی سایتها نوشته اند که احمدی نژاد آقا تهرانی را به خانه اش راه نداده است! بعد از مدت زمانی دکتر با من تماس گرفت و از من خواست به خانه ایشان بروم . حجة الاسلام آقاتهرانی در ادامه گفت: وقتی به منزل ایشان رسیدم دم در منزل ایشان، پزشک رییس جمهور را دیدم. به من گفت بهتر است با دکتر ملاقات طولانی نکنی چون دکتر ضربان قلبش نامنظم است و فشارش بشدت پایین افتاده است . بنده عرض کردم دیدارمان کوتاه خواهد بود . سپس داخل منزل رفتم و با احمدی نژاد سرصحبت باز شد.

احمدی نژاد گفت: بنده نمی دانم شایعاتی که درباره من و شرط و شروطی که با رهبری گذاشتم از کجا سرچشمه می گیرد بنده در دیدار با رهبری در اتاق تنها بودیم و چگونگی پخش این شایعات برایم عجیب است ونمی دانم این حرفها را از کجا می گویند. احمدی نژاد در ادامه گفت: بنده خدمت رهبر انقلاب رسیدم وبه ایشان گفتم من با فشارهایی که بر دولت است به این نتیجه رسیدم که رسیدن به آرمانهایی که در این دولت تصمیم به اجرای آنرا داشتیم غیرممکن است.

حجة الااسلام آقاتهرانی افزود: احمدی نژاد در حالی که گریه می کرد، گفت بنده نمی بخشم افراد حزب اللهی ای را که به من تهمت زاویه داشتن با رهبری عزیز انقلاب را می زنند.

آقاتهرانی در ادامه افزود: بنده پس از جلسه به مجلس رفتم نمایندگان بسیاری به سراغم آمدند وجویای خبر دیدار من با احمدی نژاد شدند . پس از اظهارات من در مورد آنچه آقای احمدی نژاد گفته بود، برخی نمایندگان باز ادعای زاویه داشتن احمدی نژاد با رهبری را مطرح کردند که بنده به آنها گفتم، آیا می توانید دست روی قرآن بگذارید وادعای خود را تکرار کنید که همه آنها یکه خوردند. ...

سایت استقامت و روزنامه قدس(اخبار ویژه)90/2/12

هی غرب! چه آماده باشی چه آماده نباشی..

حضرت آقا در دیدار با هزاران معلم بعد از یاد شهید متفکر استادمرتضی مطهری وشناساندن وظیفه آموزش وپرورش ومعلمان عزیزدر مورد وقایع پیشامده در جهان اینگونه تحلیل کردند که:

من به شما عرض بکنم؛ فقط این نیست که در کشورهاى شمال آفریقا و منطقه‌ى غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیدارى‌اى به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزى پیش خواهد آمد که همین ملتهاى اروپائى علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانى که آنها را یکسره تسلیم سیاستهاى فرهنگى و اقتصادى آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیدارى، حتمى است. حرکت ملت ایران، امتداد و عمقش اینهاست؛ حرکت عظیمى است.


 خب، اگر بخواهید این حرکت با همین شتاب و با همین رفتار تداوم پیدا کند و اثربخش باشد، بایستى خودمان را بسازیم. ما باید »کزبر الحدید« باشیم؛ مثل پاره‌هاى فولاد. ایمانمان را تقویت کنیم؛ بصیرتمان را زیاد کنیم؛ آگاهى‌مان را بیشتر کنیم؛ دانشمان را روزبه‌روز پیش ببریم؛ استعدادهائى را که خداى متعال در درون ما قرار داده، شکوفا کنیم؛ دست اتحاد و وحدتى که به هم دادیم، محکم نگه داریم، بفشریم؛ اینها لازم است.

 الحمدللَّه ملت ما همین‌جورها دارند عمل میکنند، ملت ما دارند خوب پیش میروند؛ اما اگر شما توانستید این نسل رو به رشد را، نسل نوخاسته را به شکل درست تربیت کنید، این حرکت، سریع‌تر و پرشتاب‌تر پیش خواهد رفت. مطمئن باشید جمهورى اسلامى ایران به برکت همتهاى بلند، به برکت ایمانهاى قوى، به برکت انسانهاى خوب و مؤمن و با اخلاصى که بحمداللَّه در کشور ما فراوان وجود دارند، خواهد توانست قله‌ها را یکى پس از دیگرى فتح کند.

لبیک یا منتقم آل محمد(عج)

ما از دست طایفه سینه خسته ایم

ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم

امروز گر سینه و زنجیر می زنیم

فردا به عشق فاطمه(س) شمشیر می زنیم

ما را نبی(ص) قبیله سلمان خطاب کرد

روی غرور وغیرت ما هم حساب کرد

از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم

ما مثل کوه پشت علی خامنه ای(مدظله) ایستاده ایم

چقدر علی مطهری هستید؟

بیان نظرات عالم گستر و جهان فروز آقای علی مطهری که با حفظ سمت فرزند شهید مطهری نیز هستند، باعث شد تا خیل هواداران ایشان درخواست کنند که زیر نظر وی مدارج رشد و تعالی را طی کرده و هرکدام بتوانند در آینده برای خود علی مطهری شوند. این درخواست با موافقت کریمانه قطب عالم استدلال و مرشد هر کر و لال رو برو شده و ایشان برای پذیرفتن شاگردان خویش آزمون ورودیه ای تدارک دیده اند که در ذیل می آید. از آنجا که رافت از سرو کول ایشان میبارد، وی پاسخ هر سئوال را مشخص کرده و فرمودند که جواب همه سوالات گزینه "د" است. 

 
سوال اول: دو خط موازی در بی نهایت به هم...
 
الف) می رسند
 
ب) نمی رسند
 
ج) اگر احمدی نژاد بگذارد می رسند.
 
د) اگر احمدی نژاد آن حرف ها را در مناظره نمی زد خیلی زود تر از اینها هم به هم می رسیدند. 
 
سوال دوم: بهترین و مهمترین شکل هندسی که در نظام جمهوری اسلامی نیز نقش برجسته ای دارد چیست؟
 
الف) دایره متساوی الساقین
به ادامه مطلب رجوع کنید.
ادامه مطلب ...